غزلی از رهبر انقلاب برای مهدی موعود
دلم قرار نمیگیرد از فغان بی تو
سپندوار ز کف داده ام عنان بی تو
ز تلخکامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عشق لبی تر نکرد جان بی تو
چون آسمانِ مه آلودهام ز تنگدلی
پـُر است سینه ام از اندُه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق
سر بهار ندارند بلبلان بی تو
لب از حکایت شبهای تار می بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو
چو شمع ِ کُشته ندارم شراره ای به زبان
نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
ز بیدلی و خموشی چو نقش تصویرم
نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
عقیق سرد به زیر زبان ِ تشنه نهم
چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو
گزارش غم دل را مگر کنم چو «امین»
جدا ز خلق، به محراب جمکران بی تو
از پلاس خودم.